((.....))
همیشه قبل از اینکه به خواب هایم برسی ‘ صبح میشود و تو دوباره آغاز میشوی.
گاهی من ‘ مثل کودکی که دستهای مادرش را برای همیشه گم کرده ‘ مثل کتاب خیس و باران خورده دخترک قصه ها و مثل خاطره های غبار گرفته ام .
حرفی بزن تا دوباره خاطره شوی و من به دوست داشتن بپیوندم
....................................................................................................
شطرنج عاشقی
در بازی شطرنج عاشقی ‘ من و تو ‘ هر دو قانون بازی را زیر پا گذاشتیم.
من به خاطر تو ‘ همه را از صفحه دلم کیش کردم و تو با انتخاب سیاه ترین مهره ی دلت ‘
در یک حرکت پیش همه مرا مات کردی!!!!
((به کسی که دوستش داریم))
در حریم لطیف شب بوها ‘ روی شفاف ترین شبنم های گل رز ‘ با مبهم ترین بوسه و
زیباترین ترانه ‘ می توان تو را دوست داشت.
(( آتش پنهان))
نازنینا......
مهربان باش و بر گلستان خشکیده دل من گذری کن که چشمه هایش خشک ‘
شاخه هایش بی رمق و صدای زیبای قناری ها در ناله وهمناک بادش گم شده ایم....
ای مهربان......
گوشه چشمی بنما
چشمه خشک دل مرا از نو بجوشان و به تن بیروح من جانی ابدی بخش.
هر بار صدای شکستن به گوشم میرسد ‘ از خود میپرسم صدای شکستن شاخه هاست
یا استخوانهای تن من که از سوز نادیدنت در حال فرو ریختنند؟
ای مهربان .......
تا چشمانت نگهبان شبهای تنهایی من نشوند ‘ قلم از نوشتن باز نخواهد ایستاد..
(( آتش پنهان))
نازنینا......
مهربان باش و بر گلستان خشکیده دل من گذری کن که چشمه هایش خشک ‘
شاخه هایش بی رمق و صدای زیبای قناری ها در ناله وهمناک بادش گم شده ایم....
ای مهربان......
گوشه چشمی بنما
چشمه خشک دل مرا از نو بجوشان و به تن بیروح من جانی ابدی بخش.
هر بار صدای شکستن به گوشم میرسد ‘ از خود میپرسم صدای شکستن شاخه هاست
یا استخوانهای تن من که از سوز نادیدنت در حال فرو ریختنند؟
ای مهربان .......
تا چشمانت نگهبان شبهای تنهایی من نشوند ‘ قلم از نوشتن باز نخواهد ایستاد..