((دلم تنگ غروب هوای دیدن یار کرد
اما به خود گفتم:
اگر یاری بود‘پس چرا دلش هوای دیدن مرا نکرد
اما او نمی دانست دلم هوای او را دارد
من انقدر هستم که بتوانم جلوی پاره شدن حرمت ها را بگیرم
و عشق دیدن یار را در گوشه دلم خفه کنم
آه چقدر سخت است
که با خود بگویی:
تو تنهایی و تنها میمانی
زیرا:
یارت دنبال یار دیگریست......))
کار خوده بهنازه....حال کنید و نظر بدید